رد کردن لینک ها

مشاجره و هم آوایی با خود از نگاه روانشناسی مثبت گرا

از نگاه روانشناسی مثبت‌گرا که مارتین سلیگمن آن را بنیان نهاد موضوع مشاجره و هم‌آوایی یا کلنجار رفتن با خود شامل چهار مرتبه است:

1 ـ شواهد

2 ـ باورهای ناهمساز/جایگزینی

3 ـ مفاهیم/ برداشت

4 ـ کارآیی/سودمندی

1 ـ شواهد:
متقاعدترین روش برای زیر سؤال بردن یک باور نامعقول این است که ثابت کنیم این باور حقیقتاً اشتباه است. مثلاً در مورد فردی که فکر می‌کرد نمره او بدترین نمره کلاس است که او با بررسی شواهد متوجه شد که فرد دیگری نمره بدتری داشته و بنابراین نمره او بدترین نمره کلاس نیست. فهم تفاوت بین این دیدگاه و آنچه که به اصطلاح به قدرت خوش‌بینی معروف شده مهم است.
هدف ما این نیست که فقط خوش‌بین باشیم و با تکرار واژه‌های خوش‌بینی منتظر تغییری باشیم. بلکه ما می‌خواهیم یاد بگیریم که واقعیت‌ها را ببینیم و متوجه تحریف‌های فکری خودمان که منجر به فاجعه سازی از یک موضوع می‌شود بشویم، نه اینکه با دید مثبت غیرواقعی دنیای غیر واقعی در ذهن خود مجسم کنیم.

2 باورهای ناهمساز/ جایگزینی:
هرگز اتفاقات بدی که روی می‌دهد علت خاصی ندارند و معمولاً می‌توانند دلایل مختلفی داشته باشند. افراد بدبین همیشه بدترین حالت را در نظر می‌گیرند. مثلاً می‌گویند من خنگ هستم یا سن من برای یادگیری زیاد است؛ اما ما از شما می‌خواهیم که به تمام واقعیت و گزینه‌های ممکن دقت کنید تا بتوانید با بدبینی خود مبارزه کنید.
مطمئن باشید که همیشه راهی کم ضرر تر از چیزی که شما انتخاب کردید وجود دارد. سعی کنید هنگام انتخاب موضوعی به علتی تمرکز کنید که اولاً قابل تغییراست (وقت زیادی برای تغییر نمی‌خواهند) ثانیاً به مورد خاصی که برایتان پیش آمده مربوط ‌اند (این امتحان سخت بوده همه امتحان‌ها سخت نیستند)
ثالثاً به شخص خودتان برنمی‌گردد.
افکار بدبینانه معمولاً برخلاف واقعیت هستند و بدترین باورهای ممکن را دربر دارند و بدانید که این شما هستید که آن‌ها را انتخاب می‌کنید نه وجود شواهد. پس شما باید تمرین کنید که این عادت مخربتان را در انتخاب بدترین گزینه‌ها تغییر دهید.

 

3- مفاهیم / برداشت‌ها:
گاه باور منفی شما واقعی است. در این شرایط تکنیکی که باید از آن استفاده کنید، تکنیک فاجعه زدایی است. به خودتان بگویید حتی اگر باور من درست باشد این باور چه مفهومی دارد. برای مثال: جودی سنش از همه دانشجویان بیشتر است اما آیا این است که استعداد او هم از همه کمتر است و هیچ‌کس او را استخدام نخواهد کرد.
بنابراین ابتدا برداشت خودتان را از باورتان به خود بگویید، اگر دید استنباطی ‌شما خیلی وحشتناک است آن‌وقت مدارک و شواهد را مرور کنید.

4- کارایی / سودمندی:
گاهی اوقات، پیامد ناشی از یک باور، مشکل‌سازتر از خود آن باور است. برای مثال: کتی باور دارد که شکمو است و پیامد باورش این است که چون شکمو هستم برای کنار گذاشتن رژیم مجوز دارم. بعضی‌ها معتقدند که دنیا بی‌عدالت است در قبال این باور چه می‌توان کرد؟ آیا فکر کردن به آن موجب ناراحتی بیشتری در فرد نخواهد شد؟ گاهی اوقات بهتر است به جای جمع کردن شواهد و مدارک و زیر سؤال بردن یک باور با آن کنار بیایم. پس گاه هنگام انجام کار بهتر است به جای اینکه از خود بپرسیم آیا این باور درست است؟ بپرسیم اینکه همین حالا در موردش فکر کنم بهتر است یا اینکه بعداً راجع به آن فکر کنم.

نقد نهایی چه می‌تواند باشد؟

آنچه شاید در جامعه غرب یک نقطه قوت برای CBT است در ملک آریایی ما می‌تواند نقطه ضعف این سازمان مُدون درمانی باشد. CBT و ACT پر است از جدول که برای این مرزوبوم اندکی دور از تصور است! به‌علاوه برای افرادی که کاملاً به خود امیدوار هستند و برای هر کاری دلایل فراوانی می‌خواهند مناسب نمی‌باشد در عین حال یکی از سریع‌ترین شیوه‌ها برای کاهش اضطراب افسردگی و درمان وسواس بوده، چون شاید کوتاه‌مدت‌تر از سایر شیوه‌های درمانی است.
گرچه در بسیاری از مکاتب درمانی مثل روانکاوی کلاسیک، TA و سایر روان تحلیلی‌ها، انتقال به عنوان یک امر تسهیل ساز ارزیاب مورد استقبال واقع می‌شود.

از سوی دیگر در بیشتر موارد شما در حال مجاب سازی مراجع برای قبول باورهای استاندارد شده‌ای هستید که ممکن است روزی روزگاری دستخوش دگرگونی شود. برخی این درمان را سطحی و بدون خلاقیت می‌دانند که در مقابل افرادی مانند سلیگمن، بک قویاً از آن دفاع می‌کنند و خوشبختانه مانند دیدگاه‌های رادیکال ـ روانکاوی ـ رفتارگرایی ـ ابداع گران این دیدگاه، نمی‌گویند. فقط و فقط ما هستیم که درست می‌گوییم. در واقع جعبه سیاهی که اسکینر از آن سخن می‌گفت را شناخت درمانگران و پیروان دیدگاه شناختی ـ رفتاری قابل‌ردیابی کرده‌اند و در جایی دیگر البرت الیس بدون اشاره به نام، با ظرافت خاصی که همیشه در کارهایش وجود داشت مثبت‌گرایی را چنین نقد می‌کند.
به علاوه خوش‌بینی زیاد مانعی برای رعایت احتیاط است و توجه مفید و واقعی به نکات اساسی را کاهش می‌دهد.

مباحث عمده در روان‌شناسی مثبت:
برخى از موضوعات و مباحث عمده و مورد توجه در روان‌شناسى مثبت عبارت‌اند از:

  • شادى
    • خوش‌بینى
    • مراقبت و توجه
    • شرافت و پاک‌دامنی
    • شخصیت قوى
    • امید
    • تفکر مثبت
    • انعطاف‌پذیری

یافته‌های پژوهشی در روان‌شناسی مثبت:

برخى از مهم‌ترین یافته‌ها در روان‌شناسى مثبت عبارت‌اند از:

  • مردم عموماً شاد هستند.
    • پول لزوماً بهزیستى به همراه نمی‌آورد. امّا خرج کردن پول براى دیگران می‌تواند افراد را خوشحال‌تر کند.
    • برخى از بهترین روش‌ها براى مبارزه با ناامیدى و شکست عبارت‌اند از داشتن روابط اجتماعى قوى و شخصیت قوى.
    • کار می‌تواند عامل مهمى براى بهزیستى باشد، به ویژه هنگامى که افراد بتوانند درگیر کارى هدفمند و معنی‌دار باشند.
    • با وجودى که شادى تحت تأثیر عوامل ژنتیکى است، امّا مردم می‌توانند با ایجاد و توسعه خوش‌بینى، قدرشناسى و نوع‌دوستی یاد بگیرند که شادتر باشند.

کاربردهای روان‌شناسی مثبت:
روان‌شناسى مثبت کاربردهاى متنوع و گسترده‌اى در زمینه‌هاى آموزش، درمان، خودیارى، مدیریت استرس و مسائل محیط کار دارد. با به کارگیرى راهبردهاى برآمده از روان‌شناسى مثبت، آموزگاران، مربیان، درمانگران و کارفرمایان می‌توانند در دیگران انگیزه به وجود آورند و به افراد کمک کنند تا نقاط قوت شخصى خود را بهتر درک کنند و پرورش دهند.

درک روان‌شناسی مثبت:

کریستوفر پترسون، نویسنده کتاب «مقدمات روان‌شناسى مثبت» و استاد دانشگاه میشیگان، در مقاله‌اى که در سال ٢٠٠٨ در مجله «روان‌شناسى امروز» به چاپ رسیده گفته است همان‌قدر که اهمیت دارد بدانیم که روان‌شناسى مثبت چیست، همان‌قدر هم اهمیت دارد که درک کنیم روان‌شناسى مثبت چه چیزى نیست.

او می‌نویسد: «روان‌شناسى مثبت … فراخوانى است براى علم و تجربه روان‌شناختى که همان‌قدر که به ضعف‌ها می‌پردازد به نقاط قوت هم بپردازد، همان‌قدر که به اصلاح و ترمیم بدترین چیزها در زندگى علاقه‌مند است به ساختن بهترین چیزها نیز علاقه نشان دهد و همان‌قدر که به بهبود آسیب‌ها می‌اندیشد به پربارتر کردن زندگى افراد طبیعى و عادى هم بیندیشد.»

او البته یادآور می‌شود که روان‌شناسى مثبت نباید از مسائل واقعى که مردم با آن درگیر هستند و مورد توجه سایر حوزه‌هاى روان‌شناسى است، غافل گردد.
او می‌افزاید: «ارزش روان‌شناسى مثبت، تکمیل و توسعه روان‌شناسى مسئله – محور که در دهه‌هاى اخیر غالب بوده است، می‌باشد.»

بازگشت به بالای صفحه