رد کردن لینک ها

شخصیت خوانی

1) برون گرایی درون گرایی: اولین بعد تیپ شخصیتی، به این نکته مربوط می شود که نوع برخورد ما با دنیا به چه صورت است و انرژی خود را به کدام سمت هدایت می کنیم. کارل یونگ اولین کسی بود که از دو مفهوم برون گرا و درون گرا استفاده کرد تا توضیح بدهد که ما با دنیایی برون از خود و دنیایی درون خود هیچ گونه رابطه برقرار می کنیم. هر کس با توجه به طبیعت خود، درون گرا یا برون گرا است. هرچند که به حکم ضرورت همه ما تا اندازه ای هم برون گرا و هم درون گرا هستیم. با این حال اگر با توجه به طبیعت غالب خود رفتار کنیم از انرژی بیشتری برخوردار می گردیم. زندگی کردن برخلاف طبیعت خسته کننده است و انرژی ما را تحلیل می برد. کسانی را که با دنیای بیرون سازگارترند را برون گرا و کسانی را که دنیایی درون را ترجیح می دهند درون گرامی نامیم.

درون گرایان و برون گرایان، به این دلیل که انرژی خود را در دو مسیر کاملا متفاوت مصرفی می کنند تفاوت های قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند. برون گرایان توجه و انرژی خود را به دنیای بیرون از خود معطوف می کنند. آنها به اشخاص دیگر توجه دارند و از داشتن تبادل و تعامل با سایرین لذت می برند، خواه این تبادل با یک نفر و یا با چند نفر باشد. زمانی که برون گرایان به موقعیتی نگاه می کنند از خود می پرسند که چگونه می توانم بر این موقعیت تأثیر بگذارم؟

درون گرایان توجه و انرژی خود را به دنیای درون خود معطوف می کنند. درون گراها نمی خواهند که کانون توجه باشند و به همین دلیل محتاط تر و بسته تر از برون گراها عمل می کنند. آن ها در پیدا کردن دوست و آشنا شدن با دیگران رفتاری تدریجی دارند. درون گراها وقتی که به یک موقعیت نگاه می کنند از خود می برسند که چگونه این موقعیت بر روی من اثر می گذارد؟».

توجه به این نکته هم ضرورت دارد که بدانیم برون گراها به پهنا و درون گراها به عمق توجه دارند. معمولا برون گراها به موضوعات مختلفی علاقه مند هستند، اما این علاقه مندی فاقد عمق است. درون گراها علایق محدودتری دارند اما درباره آن با عمق بیشتری بررسی می کنند

به طورکلی، در بعد اول باید به این سئوالات پاسخ دهیم: ترجیح می دهید بر روی چه چیزی، توجه خود را متمرکز کنید: انرژی خود را از کجابه دست می آورید؟

 

 

1(Iدرون گرایی________برون گرایی(E)
2(Nشهودی________حسی(S)
3(Fاحساسی________متفکر(T)
4(Pملاحظه کننده________داوری کننده(J)

 

 

2) شهودی – حسی: بعد دوم اشاره به فرآیند ادراک دارد بدین معنی که به طور معمول متوجه چه اطلاعاتی می شویم. واژه ی حسی بودن برای توصیف جمع آوری اطلاعات از طریق حواس پنج گانه مورد استفاده قرار می گیرد. کسانی که حسی بودن را ترجیح می دهند، حسی می نامیم. این اشخاص به آنچه می توانیم ببینیم، بشنویم، احساس کنیم، ببوییم یا مزه کنیم توجه دارند. آنها، آنچه را که قابل اندازه گیری است مهم در نظر می گیرند. حسی ها به حواس پنج گانه خود توجه دارند و اطلاعات خود را درباره ی جهان از این طریق کسب می کنند. حسی ها به تجربه ی شخصی خود نگاه می کنند و اکنون برای آنها مهم است. درست است که ما از حواس خویش برای دریافت اطلاعات استفاده می کنیم، اما برخی از افراد به معانی، روابط و احتمالات مبنی بر حقایق، بیش از خود حقایق توجه دارند. این دسته از افراد کسانی هستند که  آن ها را شهودی می نامیم. شهودی ها به استنباط توجه دارند و آن ها برخلاف حسی ها

به تصور و خیال بها می دهند و به الهام و حرف دلشان احترام می گذارند. شهودی ها به آینده

توجه دارند. آن ها دوست دارند حوادث را پیش بینی کنند و نسبت به تغییر دادن شرایط راغب اند.  در حالی که حسی ها به جزئیات توجه دارند و به این مهم بها می دهند که در برابرشان چه چیزی قرار دارد، شهودی ها به جزئیات توجه ندارند. شهودی ها به یک تصویر بزرگ می اندیشند. یک حسی و یک شهودی ممکن است حادثه مشابهی را ببینند اما برداشتشان از آن کاملا متفاوت است.

3) احساسی –  متفکر: سومین بعد تیپ شخصیتی به این نکته مربوط می شود که چگونه تصمیم می گیریم (فرآیند قضاوت کردن) و با چگونگی رسیدن ما به نتیجه رابطه دارد. درست همانطور که برای تعامل با دنیا و برای دریافت اطلاعات دو روش متفاوت وجود دارد، برای تصمیم گیری نیز از دو روش متفاوت استفاده می شود که یکی روش متفکرانه و دیگری روشی احساسی است.

در مضمون تیپ ها، متفکر بودن با تصمیم گیری به صورت غیرشخصی در ارتباط است و احساسی وابسته تصمیم گیری بر اساس ارزش های شخصی است. گرچه احساسات می توانند نقشی در تصمیم گیری ها داشته باشند، اما احساسی بودن در این جا صرفاً بدین معنا است که تنها با توجه به آنچه برای خود و برای دیگران مهم است. تصمیم گرفته شود.

متفکرها تصمیماتی را می پسندند که به لحاظ منطقی معنی دار باشد. متفکرها در جریان تصمیم گیری، عینی و تحلیلی هستند. آنان با تحلیل کردن و با سبک و سنگین نمودن مدارک و شواهد موجود، تصمیم می گیرند، هر چند ممکن است به نتایج ناخوشایند برسند.

احساسی ها با توجه به بهایی که برای احساسات خود قائل هستند، تصمیم می گیرند. آنها به همدلی و مهربانی افتخار می کنند.

تمامی افراد از هر دو ترجیح استفاده می کنند. متفکرها هم دارای احساس و عاطفه هستند، متفکرها نیز برای خود ارزش های شخصی دارند. از سوی دیگر احساسی ها هم می توانند کاملا منطقی باشند. اما هر یک از ما یکی از این دو ترجیح را به شکل طبیعی تری استفاده می کنیم و در استفاده از یک شیوه موفق تر هستیم متفکر بودن، اغلب به حساب تصمیم گیری بر اساس روش های منطقی گذاشته می شود، حال آن که روش احساسی، غیرمنطقی ارزیابی می شود اما در واقع این برداشت درستی نیست. هم متفکر و هم احساسی، روش های منطقی هستند تنها تفاوتشان با هم در این است که در جریان تصمیم گیری از ملاک های متفاوتی استفاده می کنند در این زمینه تفاوت های جنسیتی نقش دارند. حدود دو سوم مردان در جامعه ی آمریکا متفکر هستند و به همین میزان (دوسوم) زنان در جامعه ی آمریکا احساسی هستند.

ملاحظه کننده – داوری کننده: بعد چهارم تیپ شخصیتی اشاره به این نکته دارد که آیا ترجیح می دهیم در شرایط سازمان یافته تری فعالیت کنیم (تصمیم گیری) و یا این که استقلال بیشتری را ترجیع می دهیم (کسب اطلاعات) کسانی که ترجیح می دهند در شرایط سازمان یافته تری فعالیت کنند و   خواستار نظم و ترتیب خاصی هستند را داوری کننده می نامیم. داوری کننده ها دارای روحیه داوری کننده دارند.

 

داوری کننده ها دارای روحیه داوری کننده هستند و تصمیم گیری را دوست دارند. داوری کننده ها دوست دارند زندگی را کنترل کنند. کسانی را که ترجیح ادراک کننده دارند ملاحظه کننده می نامیم. این افراد آزادی  را دوست دارند و ترجیح می دهند انعطاف پذیر باشند. این افراد به جای کنترل زندگی آن را درک می کنند.

داوری کننده ها دنیای منظم و برنامه ریزی شده را می پسندند. آن ها به ساختاری علاقمند هستند که شروع، میانه و پایانی داشته باشد. آن ها دوست دارند که کنترل امور را به دست داشته باشند. داوری کننده ها خودشان را به راحتی تطبیق نمی دهند و معمولاً شگفت زده شدن را دوست ندارند.

ملاحظه کننده ها دوست دارند. در یک دنیای انعطاف پذیر زندگی کنند و به داشتن استقلال علاقمند هستند و تحت تأثیر ساختار احساس فشار می کنند ملاحظه کننده ها خود را موقعیت های جدید و تغییرات تطبیق می دهند. در تمامی زمینه های زندگی از اتفاقات غیرمنتظره لذت می برند.

با توجه به بررسی های به عمل آمده 60 درصد مردم آمریکا داوری کننده و ۴۰ درصد ملاحظه کننده هستند.

تفاوت، جنسیتی در آن نقشی ندارد.

به طور کلی، در بعد چهارم باید به این سئوال پاسخ دهیم:

چگونه با جهان خارج روبرو می شوید و یا به عبارتی با آن برخورد می کنید.

تیپ های چهار حرفی نام گذاری پویا آن ها و هم چنین کارکردهای سوم و نازل تر آن ها مشخص شده اند

تیپنام پویاکارکرد سومکارکرد نازل تر
ISTJحسی درون گرا با متفکر برون گرااحساسیشهودی برون گرا
ISFJحسی درون گرا با احساسی برون گرامتفکرشهودی برون گرا
ESTPحسی برون گرا با متفکر درون گرااحساسیشهودی درون گرا
ESFPحسی برون گرا با احساسی درون گرامتفکرشهودی درون گرا
INTJشهودی درون گرا با متفکر برون گرااحساسیحسی برون گرا
INFJشهودی درون گرا با احساسی برون گرامتفکرحسی برون گرا
ENTPشهودی برون گرا با متفکر درون گرااحساسیحسی درون گرا
ENFPشهودی برون گرا با احساسی درون گرامتفکرحسی درون گرا
ISTPمتفکر درون گرا با حسی برون گراشهودیاحساسی برون گرا
INTPمتفکر درون گرا با شهودی برون گراحسیاحساسی برون گرا
ESTJمتفکر برون گرا با حسی درون گراشهودیاحساسی درون گرا
ENTJمتفکر برون گرا با شهودی درون گراحسیاحساسی درون گرا
ISFPاحساسی درون گرا با حسی برون گراشهودیمتفکر برون گرا
INEPاحساسی درون گرا با شهودی برون گراحسیمتفکر برون گرا
ESTJاحساسی برون گرا با حسی درون گراشهودیمتفکر درون گرا
ENFJاحساسی برون گرا با شهودی درون گراحسیمتفکر درون گرا

 

 

برگرفته از کتاب تکنیک های شخصیت خوانی (پل تایگر)

به گفتگو بپیوندید

بازگشت به بالای صفحه