خانواده درمانی
خانواده درمانی به روش تحلیلی از نظر ناتان آکرمن
خانواده یک واحد زیستی _اجتماعی بنیادی در جامعه است که از دو یا چند نفر بزرگسال تشکیل شده است که با هم زندگی می کنند و در زمینه مراقبت و تربیت فرزندان با هم همکاری دارند.
به روش کار با خانوادههای دارای مشکلات روانی، اجتماعی و زیستی خانواده درمانی میگویند خانواده درمانی برای تمام جوامع کاربرد دارد به خصوص در جوامعی که فرهنگشان خانواده – محور میباشد.
برای تغییر در یک جامعه نیاز است که تغییر در نهادهای جامعه ایجاد شود خانواده یکی از اولین نهادهایی است که برای تغییر جامعه نیاز به تغییر دارد و تغییر رخ نمیدهد مگر آگاهی خانواده از طریق درک و شناخت علمی کارکردها. توجه به خانواده و تلاش برای حفظ پایه و اساس آن همراه با بالابردن سطح اطلاعات یکی از امور اساسی و مهم هر جامعه میباشد.
ناتان آکرمن، یکی از برجستهترین چهره ها در حیطه مشاوره خانواده بود به طوری که لقب رهبر پرجاذبه سرزمین شرق را به او داده بودند. او رویکرد روان تحلیلی را برای کارکردن با خانوادهها مطرح کرد و معتقد بود که برای درمان باید بر روی نیروی ناهوشیار که (آسیب را به وجود آورده) کارکرد. رویکرد درمانی او و دیگر همکارانش بر این اساس بود که مطالب ناهوشیار بیرون کشیده شود و مورد بررسی قرار گیرد و برای خانواده تفسیر شود.
زمانی که تعارض در خانواده وخیم باشد خانواده به دسته بندی مخالف با یکدیگر دست میزنند. در خانوادههای مشکلدار معمولاً یکی از افراد نقش سپر بلا را ایفا میکند و این فرد غالباً کسیاست که تفاوت زیادی با دیگر اعضای خانواده دارد. او سپر بلا میشود و مقصر اصلی مشکلات شناخته میشود. این شخص منزوی میشود و به خاطر مقصر شناخته شدن دوباره دسته بندیهای جدید در میان خانواده به وجود میآید.
اعضای دیگر خانواده در مقابل این فرد، دو نقش متفاوت را اجرا میکنند. برخی طرف او
هستند و از او حمایت میکنند و برخی دیگر مخالف هستند و با او بدرفتاری میکنند.
این رفتار ناسازگارانه موجب میشود که به جای پرداختن به مشکل اصلی که روابط زوجین است، فرد سوم مسئول شناخته شود و مشکل اصلی فراموش شود و زوجین خود را تبرئه کنند. در این جریان یکی دیگر از اعضای خانواده نقش آزاردهنده را ایفا میکند و عضو دیگری نقش شفا دهنده را دارد، او کسی است که آزار و اذیت را تا حدی کاهش میدهد این نقش (شفا دهنده) میتواند به عهده فردی خارج از خانواده باشد.
در یک خانواده وحشت زده، سردرگم و مشکل دار هرکسی میداند که چیزی اشتباه است اما نمی دانند چگونه، چرا یا چه کاری میتوانند انجام دهند تا وضعیت درست شود. معمولاً همه یک نفر را بیمار معرفی میکنند. هرچند اگر نگوئیم همه اعضاء ولی چند نفر از اعضای خانواده به شکلهای مختلف و به میزان گوناگون مشکل دارند در حقیقت توازن و تعادلی که در زندگی داشتند از بین رفته و بهم خورده است.
در روش آکرمن تشخیص و درمان با هم است به این معنی که درمانگر وارد فضای خانوادگی میشود تعادل به راه میاندازد و به خانواده کمک میکند تا یکدیگر را بهتر بشناسند تا بتوانند تبادلهای عاطفی معناداری داشته باشند.
مشاور در این راستا باید سازماندهی مجدد انجام دهد به این معنی که تغییری در الگوی ارتباطی ایجاد کند و با از بین بردن تعارض، روشی برای ایجاد تغییر و رشد خانواده به وجود آورد.
به عقیده آکرمن مشاور با استفاده از تغییر، تفسیر و مواجهه، موانع دفاعی را میشکند و به واقعیت میرسد. مشاور با کل خانواده به عنوان یک فرد برخورد میکند. مشاور میتواند دفاعها را کنار بزند، از دفاع ها، جابه جا سازی ها، دلیل تراشی ها و سایر مسائل پنهان که بین اعضای خانواده است چشم انداز روشن تری به دست آورد.هدف مشاور باید برطرف کردن تعارضهای بین فردی و ایجاد طرح جدید برای خانواده باشد مشاور در سراسر مشاوره ها باید چهره یک والد واقعی را به خود گیرد و از خلاقیت خود بهره گیرد و از اعضای خانواده بخواهد تا نقشهای خود را ایفا کنند با آن چالش کنند و برای خانواده نقشهای ایفا کند ارتباطات آن ها را تفسیر کند و موارد منفی را نقض کند و مورد حمله قرار دهد و خانواده را با آن ها مواجه کند.
سازمان دهی مجدد نیز از کارهایی است که مشاور باید انجام دهد. تغییر الگوهای ارتباطی به این معنی که همه افراد خانواده در یک سطح میباشند نه این که یکی از آن ها نقش قربانی را ایفا کند و سایر اعضا در مقابل او نقشهای مختلفی نداشته باشند در سازمان جدید همه در به وجود آوردن مشکل نقش دارند بنابراین همه میکوشند تا با وضع و اجرای قانون جدید مشکل و تعارض از بین برود.