رد کردن لینک ها

معرفی کتاب شجاعت خلاق بودن به پیوست گفتگو با رولو می درباره تنگناهای بشری اثر رولو می

یوآخیم کروگر (Joachim I. Krueger) پروفسور ارشد روانشناسی وجودی در دانشگاه اورگان آمریکا در یادداشتی بر کتاب Courage to Create یا شجاعت خلاق بودن که در ایران هم در سال ۹۲ و ۹۵ ترجمه شده است، می آورد: وقتی که من در کالج تحصیل می کردم، رولو می هنوز در میان افرادی که علاقه مند به روانشناسی بالینی بودند شهرت داشت. آثار و تفکرات وی چندان در دانشگاه ها جایگاهی نداشت زیرا از معیارهای علمی پوزیتیویستی آن دوران پیروی نداشت. مثبت گراها هم با او میانه ی خوبی نداشتند. اما پیوند اندیشه های می با ابراهام مازلو در روانشناسی انسان گرا و سنت اگزیستانسیالیسمی کیرکگارد که بعدها در نظام فلسفی نیچه و هایدگار به درجات عالی رسید، رولو می را در زمینه ی رواشناسی معنا گرا و وجودی سرآمد کرد. با اینکه می نظام فکری مبتنی بر رویکرد روانکاوی را باور دارد اما توجه ویژه اش به اراده آدمی در ساخت و درک معنا در زندگی تفاوت نگاه اش به روانشناسی و روانکاوی را هویدا می سازد.
شجاعت خلاق بودن نخستین اثری از می بود که توانست رویکرد فلسفی اگزیستانسیالیسمی فلسفی را که متکی بر دو اصل اراده و انتخاب است را وارد تئوری های روانشناسی کند.

 width=

شجاعت خلاق بودن در ایران توسط نشر دانژه ابتدا و در دوره ی بعدی موفق تر و با پیوست مقاله ای گفتگو محور درباره ی تنگناهای بشری در عصر مدرن از انتشارات ارجمند و با ترجمه محمدباقر حسینی‌فیاض به بازار اندیشه ی روانشناسی قدم گذاشت.

شجاعت خلاق بودن آغاز کنش های فردی و اجتماعی بود. یک سنتز دیالکتیک که درباره تناقض و تنش های انتخاب های بشر است. انتخاب هایی که ممکن است برای مرگ انجام شوند. می در شرح شجاعت خلاق بودن می گوید: زندگی سراسر شجاعت است و مبارزه با اضطراب مرگ، شجاعت در خلاق بودن.
کتاب دارای هفت فصل است: شجاعت خلاقیت، ماهیت خلاقیت، خلاقیت و ضمیر ناهشیار، حدود خلاقیت و شعور و تمنای فرم شجاعت برای به وجود آمدن، توجه ما را به تنش بین اعتقاد و تردید برگزیدن میان ارزش ها و باورها قرار می دهد. این پیام دیالکتیک را در نظر بگیرید: کسی که کاملا از تمام اعتقاداتش متقاعد شده است، کاملا سفت و سخت است و از هر ارزش جدیدی که بخواهد درک کند، رنج می برد. کسی همه چیز را دلهره آور می داند، در معرض خطر فلج شدن است. او دیگر نمی تواند از اضطراب رهایی داشته باشد. وابستگی در او به اوج می رسد. دلهره مداوم مانع ابتکار عمل، اعتماد و امید می شود‌. اما فرد خلاق رفتار متعادل در اعتقاد و تردیدهایش دارد، حتی او در دلهره هایش هم به تعادل می رسد و می تواند خلاقیت و عناصر سازنده اش را بر تمام ذهن مستولی سازد. در گفتگوی درباره ی تنگناهای بشری ماهیت خلاقیت مورد بررسی ست. شما باید بین خلاقیت و آنچه تصمیمات آنی خلاقانه است تمایز قائل شوید. خلاقیت مداوم مبتنی بر آزادی و اراده تام و تمام در انتخاب هاست و عموما با گذشته کاری ندارد. مثلا، در زندگی فردی و اجتماعی خلاقیت ها واقعی و ضروری هستند که فرد را در کار خود جذب و انگیزه بخش می کند به نحوی که از هر دو موقعیت فردی و اجتماعی احساسی را جذب می کند (Dionysian ) و توانایی شناختی را نسبت به موقعیت های متفاوت اتخاذ می کند (Apollonian). به طور کلی انسان نیاز به تعامل مداوم عاطفی و شناختی دارد.

 width=

در فصل خلاقیت و ضمیر ناهشیار از تمایز بین آگاهی و ناخودآگاه صحبت می شود. همانطور که روانشناسی مدرن به خوبی نشان داده است، این دو وابسته به یکدیگر هستند. ممکن است به نوشته های پیشین کارل یونگ اشاره شود که استدلال می کند که قطب بین ذهن آگاه و ناخودآگاه در تمامیت یکدیگر از تعامل دیالکتیکی برخوردارند. در کتاب و فصل حاضر از تجربه ی انسانی یاد می شود که ذهن ناخودآگاه اش می تواند بینش خلاقانه ای را تنها در صورتی که ذهن آگاهانه برای یافتن راه حلی تلاش کرده، برای تکمیل بخش هایی از تفکر فردی و اجتماعی اش به یک “گشتالت خوب” ذهن آگاه و عاری از اضطراب و شجاع بدل کند.

در فصل حدود خلاقیت بررسی می شود، که خلاقیت و توجه به تضادها می تواند تولد ذهن خلاق را در کنش های روزمره شکل دهد.
انسان و محیط پیرامون اش همواره در دلهره آثار و علائم زندگی و اضطراب از مرگ قرار دارند. خلاقیت به عنوان یک کنش ناب در بکارگیری و بیدارسازی، هوشیارسازی و توانمندسازی انتخاب ها موثر است. شجاعت خلاق بودن انسان را آگاهانه به میدان نبرد علیه دلهره و ناملایمات سوق می دهد. آدمی که در بزرگراه در راه یک سفر عاشقانه در سرتاسر مسیر با تنگناهای بسیاری روبه رو می شود که ممکن است تمامیت هدف وضعیت حال و آینده اش را دچار شک و تردید کند. نکند حتی معشوقه هم پایداری در این دشواری ها ندارد و بزرگترین شک و تردید در انتخاب ها خود اوست.
کتاب رولو می با عنوان شجاعانه و سترگی که دارد برای انسان آرزوی ذهنی را دارد که ارزش هایش را هم راستای دلهره هایش قرار دهد تا بتواند برای ارزش ها بجای تعیین گذشته، به اصالت حال و آینده شان باور دهد.

به گفتگو بپیوندید

بازگشت به بالای صفحه