کتاب بازیها (اریک برن)
کتاب Games People Play پرفروش ترین کتاب روانپزشک دکتر اریک برن است که پویایی روابط انسانی را کشف کرد. در بازی، برن تئوری تجزیه و تحلیل معاملات خود را به جمعیت گسترده ارائه داد. از زمان انتشار کتاب در سال ۱۹۶۴ به مدت ۴۰ سال
کتاب Games People Play پرفروش ترین کتاب روانپزشک دکتر اریک برن است که پویایی روابط انسانی را کشف کرد. در بازی، برن تئوری تجزیه و تحلیل معاملات خود را به جمعیت گسترده ارائه داد. از زمان انتشار کتاب در سال ۱۹۶۴ به مدت ۴۰ سال
یوآخیم کروگر (Joachim I. Krueger) پروفسور ارشد روانشناسی وجودی در دانشگاه اورگان آمریکا در یادداشتی بر کتاب Courage to Create یا شجاعت خلاق بودن که در ایران هم در سال ۹۲ و ۹۵ ترجمه شده است، می آورد: وقتی که من در کالج تحصیل می
همدلی توانایی این است که خودتان را به جای دیگری بگذارید و درون یابی کنید که او چه احساسی دارد. توانایی به پا کردن کفش آن ها، دیدن با چشمان آن ها و احساس کردن با قلب آن هاست. این کاری است که فی البداهه
حکایت دولت و فرزانگی اولین کتابی که از ترجمههای خانم خوشدل خواندم چهار اثر از فلورانس اسکاول شین بود کتابی روان و سرشار از جملههای تاکیدی و امیدبخش. بعد از آن کتابهای زیادی به قلم نویسندگان خارجی و ترجمه خانم خوشدل خواندم مسیر اصلی نوشتهها
داشتن یا بودن بارها این کلمات را شنیدهام ولی امروز میخواهم صفحهای در موردش بنویسیم گاهی با خود فکر میکنم آیا واقعاً لازمه بودن داشتن است. مگر میشود بودن را بدون داشتن تجربه کرد؟ چه فرقی است بین این دو؟ و چه مرزی است بین
کتاب ارزشمند هفت عادت مردمان موثر اثر ارزشمند استفن کاوی با ترجمه روان خانم گیتی خوشدل. اگر این هفت عادت را در خود بپرورانید حتما موفق میشوید: عادت اول عامل باشید. اگر به کلمه انگلیسی response-ability به این شکل نگاه کنید یعنی با یک خط
کتاب با طرح ضربالمثلی قدیمی شروع میشود: برندهها کار را ول میکنند و کسانی که کار را ول میکنند برنده میشوند. با شنیدن این جمله چه فکری میکنید؟ همه ما با لذت کاری را شروع میکنیم (یک پروژه جدید) خیلی سخت کار میکنیم
بازی با نقابها دیروز صبح مثل همیشه برای رفتن به دانشگاه ساعت ۶:۴۵ سوار اتوبوس شدم. به ایستادن در اتوبوس عادت کرده بودم، چون من در ایستگاه پنجم سوار میشدم و میدانستم که صندلی متعلق به افرادی است که زودتر از من سوار شدهاند.
از متحول شدن سخن میگوید و به نقل از سقراط مینویسد اگر میخواهی دنیا را تکان دهی خود را تکان بده. اشاره به آدمی است که به باغی یا اتاقی تشبیه شده، درِ بعضی از اتاقها بسته است وقتی سری هم به آنها نمیزنیم. چرا؟
آیا شما از آن دسته انسانهایی هستید که مدام به تغییر مسیر فکر میکنید یا بر عکس دوست دارید از همان راه که مطمئن هستید و بارها تکرار کردهاید بروید؟
آیا تغییر برای شما سخت است؟
کتاب کلید را بزن اثری از دو برادر چیپ و دن هیث و ترجمه خانم میترا معتضدی میباشد. کتاب به شیوهی بسیار روانی نوشته شده است و برای تغییر کردن الگویی را پیشنهاد داده است. تصمیم گرفتم که بعد از خواندن کتاب را به طور خلاصه تقدیم شما بزرگواران کنم تا شما نیز از روشها و توصیههای آن برای تغییر بهره ببرید.
جاناتان هاید روانشناس و استاد دانشگاه ویرجینیا به زیبایی دو قسمت مغز را به فیل و فیل سوار تشبیه کرده است. او میگوید نیمه احساسی مغز همانند فیل است و نیمه منطقی مغز مثل فیلسوار است و معتقد است که این دو یعنی فیل و فیلسوار باید با هم به توافق برسند در غیر این صورت یکی از آن دو بازنده خواهد بود پس به این خاطر است که تغییرات اغلب به نتیجه نمیرسند زیرا فیل سوار به سادگی نمیتواند فیل را برای مدت طولانی و کافی در مسیر درست نگه دارد تا به مقصد برسند. زمانی که فیل و فیلسوارها با هم حرکت کنند تغییر به آسانی رخ خواهد داد. حتما زمانهایی را میتوانید به یاد آورید که پرخوری کردهاید یا سخنی گفتهاید که از آن پشیمان هستید در آن لحظه فیل به فیلبان غلبه کرده است (غلبه احساس بر منطق) فیل بخش غریزی ماست. تنبل است و به دنبال پاداشهای آنی میباشد. در اصل توقع فیل برای خوشحالی فوری با قدرت فیل سوار مغایرت دارد چرا که فیل سوار به برنامهریزی اندیشیدن و نتایج دراز مدت میپردازد.
به طور کلی فیل و فیلبان هم ویژگیهای خوب دارند و هم بد.
مثلا آن احساسی که یکباره به شما دست میدهد که به پا خیزید و برای حق خود بجنگید همان فیل است. برای تغییر باید به هر دو نیمه وجود توجه داشته باشید فیل سوار برنامهریزی میکند، مسیر را شناسایی میکند و فیل انرژی میدهد.
چرا بیشتر انسانها فکر میکنند که تغییر دشوار است و به این دلیل در مقابل تغییر مقاومت میکنند؟
برای پاسخ به این مطلب تحقیقی انجام شده است، از دانشجویان دو گروه انتخاب شدند به گروه اول دو یا سه تربچه و گروه دوم دو یا سه بیسکوئیت و کمی شکلات دادند. افراد گروه اول در یک گوشه نشستند و غذایی را که برای خرگوش بود خوردند و با حسرت به بیسکوئیت و شکلات نگاه کردند.
گروه دوم وسوسهای برای خوردن تربچه نداشتند پس فشاری را تحمل نمیکردند در حالی که تربچهخورها با نیروی اراده و فشار بر خود از خوردن بیسکوئیت و شکلات ممانعت میکردند. بعد از مدتی به آنها معما یا پازلی برای حل کردن داده شد. ولی در حقیقت معماها طوری طراحی شده بودند که غیر قابل حل باشند. گروه دوم که بیسکوئیت خورده بودند و وسوسهای نشده بودند ۱۹ دقیقه وقت صرف کردند و تلاش کردند ولی تربچهخورها کمتر مصر بودند آنها بعد از ۸ دقیقه دست از تلاش برداشتند.
نکته مهم اینجاست که تربچهخورها نیروی خود را صرف مقاومت در برابر خوردن بیسکوئیت و شکلات کرده بودند و دیگر نیرویی برای حل پازل یا معما نداشتند. تسلط بر خود منبعی تحلیل رونده است.
درحالی که بیسکوئیت خورها فیل سوار تازه نقس و زجر نکشیده داشتند و ۱۹ دقیقه با فیل درونشان مبارزه کردند. حتما شما هم با خواندن این تحقیق به این نتیجه رسیدید که انسانها در مقابل تغییر مقاومت نمیکنند، خودشان را خسته و بیتوان میکنند و آنچه که مقاومت به نظر میرسد اغلب فقدان شفافیت است. پس اولین گام برای تغییر روشن و شفاف کردن جهت است.
در مرحله بعدی باید به فیل (بخش غریزی وجود خود) انگیزه ببخشید. آنچه تنبلی به نظر میرسد اغلب خستگی و تحلیل رفتن انرژی است.
در گام آخر باید بدانیم آنچه مشکل به نظر میرسد اغلب مشکل موقعیت است (مسیر) هنگامی که مسیر را شکل میدهید به احتمال زیاد تغییر ایجاد میکنید.
برای تغییر رفتار باید فیلسوار را راهنمایی کنید به فیل انگیزه بدهید و مسیر را شکل دهید این چارجوبی است که کتاب برای تغییر پیشنهاد داده است. نویسنده اضافه میکند که به هیچ وجه این الگو نوش داروی قطعی نیست.
آنچه برای تغییر باید به آن تکیه کرد نقاط روشن میباشد (افرادی که تغییر کردهاند و موفق شده اند) بهتر این است که از افراد خود جامعه باشند، راه حلها از نوع بومی باشند چرا که بعضی از مردم به راه حلهاب وارداتی بدبین هستند.
و بعد باید به راهحلها عمل کنیم. صرف داشتن کافی نیست، داشتن رفتار را تغییر نمیدهد. در دنیا روانشناسان دیوانه و دکترهای چاق و مشاوران ازدواج طلاق گرفته زیادی یافت میشود پس باید در عمل به نکتهها توجه کرد.
در هر رابطهای یا موردی که میخواهید تغییر کنید باید نقاط روشن را پیدا کنید و از آن تقلید کنید. به عنوان مثال بابی از دانشآموزان سخت است، او درس نمیخواند باعث آشفتگی کلاس میشود و با وجود اینکه تنبیه میشود باز به کارهایش ادامه میدهد او صاحب نقطه ای روشن است. در کلاس یکی از معلمان کمی بهتر است.
پس باید برای بهتر شدن بابی از کلاس آن معلم تقلید کرد.
چه چیزی باعث میشود که در آن کلاس آرامتر باشد؟ برای پیگیری نقاط روشن باید این سوال پرسیده شود چه راه حلی موثر واقع شده؟ و ما چگونه میتوانیم آن را بیشتر از گذشته انجام دهیم؟
ولی اغلب ما به جای تمرکز بر راه حل بر مشکل متمرکز میشویم. چه اشتباهی سر زده و چگونه میتوانیم آن را برطرف کنیم؟
دقیقا به این خاطر است که ما در کانامه تحصیلی بیشتر بر نمرههای منفی تکیه میکنیم تا مثبت. باید یاد بگیریم که چگونه از نقاط قوت خود بیشتری بهره را ببریم به جای آنکه تقاط ضعف باعث نگرانی و وسواس شوند.
موقعی که فیل سوار (بخش منطقی وجود) میبیند اوضاع خوب پیش میرود زیاد به آنها نمیاندیشد اما زمانی که اوضاع خراب میشود توجهش جلب شده و مهارتهای حل مشکل را به کار میگیرد.
بنابراین زمانی که فرزندان شما نمرات عالی و متوسط میگیرند شما زیاد به نمرهی آنها فکر نمیکنید اما وقتی که نمره آنها پایین است فوری وارد عمل میشوید.
دنیایی را تصور کنید که در آن پس از آنکه شوهر روز تولد همسرش را فراموش میکرد خانم محکم او را در آغوش میکشید و میگفت طی ۱۴ سال گذشته تو ۱۳ سال روز تولد مرا به خاطر داشتی و این فوقالعاده است. ولی متاسفانه این دنیای ما نیست.
اما این تغییر ضروری است، باید تمرکز بر راه حل کرد نه مشکل. نویسنده به نکته مهم دیگری برای تغییر اشاره میکند «مقصد».
زمانی که مقصدی پر هیبت و گریزناپذیر را توصیف میکنیم فیل سوار (بخش منطقی مغز) از نقاط قوت خود برای این که بفهمد چگونه میتواند به آنجا برسد استفاده میکندو در حقیقت با مشخص کردن مقصد با یک تیر دو نشان میزنیم. به فیل سوار نشان میدهیم به کجا برود و به فیل هم میگوییم که چرا این سفر ارزشمند است. تصویری از آینده که تلاش زیاد میتواند آن را ممکن سازد. باید توجه داشته باشید که انسانها برای تغییر احتیاج به انگیزه دارند.
مردم از این که حس کنند بخشی از سفری طولانی را پشت سر گذاردهاند. انگیزه پیدا میکنند تا اینکه بخواهند در نقطه آغاز سفری کوتاهتر باشند پس یک راه برای انگیزه دادن به عمل آن است که مردم حس کنند پیش از آنی که فکر میکنند به خط پایان نزدیک هستند.
اگر شما میخواهید فیلی بی حال را به حرکت وا دارید باید تغییر را کوچک کنید. یک میله بارفیکس را در نظر بگیرید برای حرکت یک فیل بهتر است که میله را پایین بیاورید تا بتوان از آن عبور کرد اگر با کار هراس آوری مواجه هستید و غریزه میگوید از آن اجتناب کنید پس باید کار را به چند قطعه تقسیم کنید و به دنبال پیشرفت سریع و بزرگ نباشید به جای آن به پیشرفت کوچک در هر روز فکر کنید اهداف کوچک به پیروزیهای کوچک منجر میشوند.
پیروزیهای کوچک اغلب میتوانند چرخشی مثبت را در رفتارها ایجاد کنند.
در نظر داشته باشید زمانی که مبارزه میکنید تا تغییر به وجود آید شکستهایی همراه خواهد داشت و موفقیتهایی نیز به دست خواهید آورد. شما نمیتوانید بدون شکستهای کوچک به موفقیت دست یابید، هرگز منصرف نشوید زیرا در هیچ کاری فوری به مهارت نمیرسید. تلاش میکنید، شکست میخورید، به زمین خواهید خورد اما طی این جریان بهتر میشوید و در پایان موفق خواهید شد. گویی درد امروز برای پاداش فرداست.
نکتهی دیگر این که برای پایدار نگه داشتن تغییرات باید به فکر شکل دادن مسیر بود منظور از مسیر محیط و موقعیتی است که فرد در آن قرار دارد. زیرا تغییر موقعیتها آسانتر از تغییر شخصیت اصلی افراد است.
شما میتوانید برای تغییر در رفتار محیط را تغییر دهید. به این مثالها توجه کنید: مهندسان ترافیک میخواستند شما به شیوهای قابل پیشبینی و منظم رانندگی کنید بنابراین خطوط سفید را در خیابانها و جادهها نقاشی کرده و چراغهای راهنمایی و علائم خیابانی و جادهای نصب کردهاند. مدیران فروشگاههای عرضه خواروبار میخوساتند شما وقت بیشتری در فروشگاهشان سپری کنید پس یخچالهای مخصوص شیر را عقب مغازه قرار دادند. ببینید برای شکل دادن به رفتار ما محیط را چگونه تغییر دادند.
مدیری را در نظر بگیرید که به خاطر چیدمان وسایل دقتر کارش قادر نبود ارتباط چشمی خوبی با کارمندانش برقرار کند. زمانی که متوجه این موضوع شد با تغییر محل میز کارش و چیدمان مبلمان توانست با کارمندانش رو در رو صحبت کند و این تغییر باعث خشنودی و رضایتمندی کارکنان و به دنبال آن افزایش و بهرهوری در کار شد.
تغییرات ساده در مسیر میتواند به تغییرات چشمگیر در رفتار نیز منجر شود. برای شکل دهی مسیر علاوه بر تغییر محیط به ایجاد عادات نیز نیازمندیم. تنظیم فهرست اقدامات جزیی از آن میباشد.
فهرستها آنچه صلاح است را به مردم آموزش میدهد و به آنها شیوه درست و قطعی را برای انجام کاری نشان میدهد. فهرستها برای هدایت فیل سوار (بخش منطقی وجود) کارساز هستند. باید بدانیم که تنظیم فهرست اقدامات کمک میکند زیاد به خود غره نشوید و مشکلات احتمالی را مد نظر قرار دهید.
و نکتهی آخر اینکه به تغییر باید تداوم بخشید. رفتارهای مثبت خود را تقویت کنید. تغییر یک روند است که مستلزم پافشاری و استمرار است. شاید موفقیتها متفاوت باشند ولی الگو برای تغییر یکسان است. فیل سوار (منطق انسانها) را هدایت کنیم و به فیل (غریزه انسانها) انگیزه ببخشید و مسیر را شکل دهیم و اکنون این الگوی شماست. شما چه کلیدی را خواهید زد؟