نظریه رشد مرحلهای پیاژه
نظریه رشد مرحلهای پیاژه
پیاژه بعد از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی در آزمایشگاه آلفرد بینه مخترع تست هوش در پاریس مشغول به کار شد. پیاژه در طول کارش متوجه شد که همه کودکان مرتکب اشتباهات مشابهی میشوند. زمانی که فرزندانش مشغول بازی بودند آنها را تماشا میکرد و کارهای آنها را زیر نظر داشت. مشاهداتش او را متقاعد کرد که توانایی کودکان در تفکر و استدلال از یک سری مراحل عبور میکند. او رشد ذهنی را به چهار مرحله حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری تقسیم کرد. در مرحله اول یعنی حسی و حرکتی که منظور دو سال اول زندگی کودک میباشد آنها میخواهند رابطه بین اعمال و پیامدهای اعمال خود را کشف کنند.
به عنوان مثال، کودک هنگام غذا خوردن ظرف خود را به طرف لبه میز هل میدهد (عمل) میخواهد بداند چه اتفاقی رخ میدهد (پیامد) در این دوره کودک متوجه میشود که موجودی مستقل و جدا از سایر اشیا دارد و کشف مهم در این دوره مفهوم پایداری یا ماندگاری اشیا میباشد. به این معنی که کودک متوجه میشود که اگر اسباببازی یا هر شی دیگری از جلوی چشم او برداشته شود باز هم وجود دارد.
مرحله دوم: مرحله پیش عملیاتی
در این دوره که از ۲ تا ۷ سالگی است کودک یاد میگیرد که از زبان استفاده کند و با ژستهای مختلف و با کلمات اشیا را تکان دهد اما کلمات و تصاویر ذهنی به شیوه منطقی مرتب نشده است. یعنی کودک هنوز عملیات ذهنی را بلد نیست مثلا اگر آب یک لیوان بلند و باریک را به داخل یک لیوان کوتاه و پهن بریزیم فکر میکند که مقدار آب تغییر کرده است.
به عقیده پیاژه تفکر این مرحله تحت سلطه برداشتهای بعدی کودک است یعنی آنچه را که میبیند برداشت میکند.
مرحله سوم: مرحله عملیات عینی
بین ۷ تا ۱۲ سالگی است در این مرحله کودکان میتوانند مقدار، تعداد، اندازه را در ذهن خود نگه دارند. آنها میتوانند اشیا را بر اساس یکی از خصوصیات آنها مثلا قد یا وزن مرتب کنند.
کودکان در پنح سالگی میتوانند مسیر رفتن به خانه مادربزرگشان را یاد بگیرند آنها میتوانند راه را پیدا کنند ولی تصویر کلی مسیر را در ذهن خود ندارند. ولی در ۸ سالگی میتوانند کروکی مسیر را رسم کنند.
در این مرحله کودکان برای اشیا و رویدادهای عینی که آنها را به طور مستقیم و با حواس پنجگانه خود تجربه میکنند از کلمات و اصطلاحات انتزاعی استفاده میکنند
مرحله چهارم: عملیات صوری
روش تفکر کودکان در این مرحله یعنی حدود ۱۱ یا ۱۲ سالگی با روش تفکر بزرگسالان تفاوتی ندارد. آنها میتوانند منطق یا استدلال بیاورند. کودک میتواند درباره موضوعات انتزاعی به طور منطقی فکر کند و به طور سیستماتیک فرضیههای مختلف را آزمایش کند و به تدریج به مسائل فرضی، آینده و ایدئولوژیک علاقهمند میشود. این تفکر به این معنی است که کودک میتواند صورت جمله را از محتوای آن تفکیک کند. به این ترتیب تفاوت عملیات عینی و عملیات صوری این است که در مرحله عینی، کودک، عملیات ذهنی و منطقی را فقط میتواند در مورد اشیا و رویدادهای عینی و واقعی به کار ببرد اما در این مرحله کودک میتواند آنها را در مورد ایدهها و افکار انتزاعی و تئوریک به کار ببرد. پس در این مرحله تفکر انعطافپذیرتر است.
روانشناسی اتکینسون و هیلگارد
جلد اول، مترجم مهدی گنجی