موسیقی می تواند یک ابزار عاطفی قدرتمند باشد. صداهای شاداب و دلنشین از آهنگ “کسی مثل تو” ادل خواننده امریکایی می تواند برای شنوندگان هیجان یا حتی اشک ها را به ارمغان بیاورد. در قرن هجدهم، جذابیت عاطفی موسیقی متفاوت از آنچه امروزه هست، نمایش داشت: یادداشت های آرام و واضح در کنسرتو پیانوی شماره ۲۳ موتزارت می توانست منجر به تنهایی و ناامیدی شود.  در موسیقی های خواننده جوان امریکایی به نام تیلور سویفت از صداهای دلپذیر طبیعت استفاده شده است – مانند باران، امواج ساحل، مراتع یا جنگل با پرندگان و یا موسیقی که برای ذهن آشفته آرامش بخش است – به جای حرکت های حساس به چشم و بازپرداخت (EMDR) در درمان بیماران مبتلا به PTSD. انجمن روانشناسی امریکا کمیته ای دارد با نام موسیقی درمانی که اشاره دارد در بیماران مبتلا به پی تی اس دی شنیدن موسیقی هایی با شرایط فوق می تواند بسیار تأثیرگذارتر از شیوه های مرسوم درمانی باشد.

راهنمایی: لغت PTSD مخفف بیماری post traumatic stress disorder است.

همانطور که معلوم است احساسات ناشی از موسیقی نه تنها احساس خوبی دارند، بلکه برای شما سالم هم هستند. یک متاآنالیز از ۴۰۰ مطالعات موسیقی نشان داد که گوش دادن به موسیقی توانایی کاهش اضطراب، مبارزه با افسردگی و تقویت سیستم ایمنی بدن را افزایش می دهد. درمانگرهای موسیقی بالینی حتی شروع به ظهور در استفاده از این شیوه کرده اند، موسیقی را برای همه چیز از جمله آلزایمر و اختلال های طیف اوتیسم استفاده می کنند.

نکته: موسیقی مکمل درمانی ست و درمان های دیگر علمی همراه با موسیقی درمانی بکار می رود.

اما آیا احساسات مربوط به موسیقی می توانند مضر باشد؟

هنگامی که موسیقی به شکل منفی بر سلامت روان تاثیر می گذارد.

یک تیم تحقیقاتی در مرکز تحقیقات موسیقی بین رشته ای در دانشگاه یوآشکیله، دانشگاه هلسینکی و دانشگاه آلتو در فنلاند اخیرا یک مطالعه در مرزهای علوم انسانی و روان منتشر کرده اند. این تیم، به رهبری دانشجوی دکترا امیلی کارلسون، در تلاش بود تا بررسی کند که آیا تغییر دادن احساسات از طریق موسیقی به طور بالقوه می تواند به سلامت روان فرد آسیب برساند یا نه.

جواب؟ بله گاهی.

در این مطالعه، محققان ۱۲۳ بیمار بین ۱۸ تا ۵۵ ساله را آزمایش کردند که تقریبا نیمی از آنان زنان بودند. از شرکت کنندگان در این مجموعه سوالاتی درمورد سلامت روانشان خواسته شد. سپس دانشمندان از پاسخ ها برای ارزیابی سطح افسردگی، اضطراب و روان رنجوری استفاده کردند.

شرکت کنندگان نیز بر اساس چیزی که به عنوان مقیاس مقررات تنظیم صدا در موسیقی یا MMR شناخته می شود مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به قانون MMR نحوه رفتار افراد با موسیقی را می توان به هفت دسته تقسیم کرد: سرگرمی، به روز آوری، حس قوی، کارهای روانی، تحرک، انحراف و تخلیه. سه دسته سوم (Solace ,Diversion, Discharge) همه راه هایی هستند که افراد می توانند از موسیقی برای تنظیم احساسات منفی در خود استفاده کنند.

مرحله Solace، اکثر مردم موسیقی که به حالت احساسی شان منطبق است را گوش می دهند، مثلا موسیقی غم انگیز، اگر غمگین باشند. افرادی که برای اندوه به موسیقی گوش می دهند، موسیقی را درک می کنند که تنها درک شود. به عنوان مثال، فرد مبتلا به افسردگی می تواند به یک آهنگ در مورد زندگی با وجود بیماری گوش فرا دهد و در آن احساس راحتی پیدا کند.

مرحله Diversion، مردم به موسیقی گوش می دهند تا از خلق و خوی بد خود منحرف شوند. در این موسیقی نیازی نیست که حالت ذهنی آنها مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال، فردی که مضطرب می شود، ممکن است با یک ترانه شاد آواز بخواند تا از اضطراب بیفتد.

مرحله Discharge، مردم به موسیقی گوش می دهند که با توجه به حالت احساسی خود، احساسات خود را بهتر بیان کنند. به عنوان مثال، فردی که ناامید می شود، ممکن است با موسیقی عصبانی آواز بخواند تا یک خروجی برای سرخوردگی اش فراهم کند.

بر اساس این مطالعه، مردان (اما نه زنان) که از روش تخلیه گوش دادن به موسیقی استفاده می کردند سطوح اضطراب و روان رنجوری بیشتری نسبت به سایر شرکت کنندگان داشتند. به عبارت دیگر، احساس کردن احساسات منفی از طریق موسیقی، به کاهش آن احساسات منفی کمک نمی کند – در حقیقت، ممکن است حتی آنها را بدتر کند.

چگونه سبک های گوش دادن به موسیقی بر مغز تاثیر می گذارد؟

محققان این مطالعه نه تنها در مورد سلامت روان و عادات موسیقی هر یک از طرفین به دنبال آن بودند – آنها همچنین به پاسخ های مغز و اعصاب هر یک از بازیکنان پرداختند. محققان با استفاده از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) تکنیک تصویر برداری مغز که از جریان خون برای تعیین مناطق فعال مغز استفاده می کند، استفاده کرده اند. در حین اسکن مغز، شرکت کنندگان به کلیپ های موسیقی شاد، غم انگیز و حزن و اندوه گین گوش دادند.

مردانی که ترجیح می‌دهند احساسات منفی خود را از طریق موسیقی منفی (یعنی روش تخلیه) منعکس کنند، فعالیت قشر پیشروی مغز آنها ​(mPFC) کمتر از گروههای دیگر شرکت کننده بود. در مقابل، زنانی که از موسیقی استفاده می کردند تا خود را از خلق های منفی منحرف کنند (به معنی روش متمایز کردن)، فعالیت در منطقه mPFC آنها افزایش می یافت.

چه نکاتی در مورد mPFC بسیار مهم است؟

“منطقه mPFC در تنظیم مقررات احساسات فعال است.” نویسنده ارشد این مطالعه پروفسور الویرا بروتیکا می گوید: “این نتایج نشان می دهد که ارتباط بین سبک های گوش دادن به موسیقی و فعال سازی mPFC می تواند به این معنی باشد که سبک های گوش دادن خاصی، تاثیرات دراز مدت بر مغز دارند.”

اما اینها به چه معنی هستند؟

هنگامی که شما در حال مبارزه با خلق و خوی بد هستید، چرا گاهی اوقات گوش دادن به موسیقی  باعث سلامت روان و گاهی اوقات به ناسالم بودن آن رای می دهد؟

موسیقی مکانیسم مقابله است و – متاسفانه – همه مکانیسم های مقابله ای خوب نیستند. به عنوان مثال، استفاده از تهویه و نشخوار که به عنوان مکانیسم های مقابله مثبت با افسردگی و سایر اختلالات خلقی است.

بنابراین دفعه بعد که روز بدی دارید و در رختخواب با صدای دلنشین موتزارت (یا تیلور سویفت) منقلب می شوید، با خود بیشتر فکر می کنید – چرا من به این موسیقی گوش می دهم؟ وقتی که من به آن گوش می دهم، احساس می کنم بهتر است؟ یا بدتر؟