
چرایی، باید ها و نبایدهای خشونت بین زن و مرد
مقدمه
تا اواسط دهه ۱۹۸۰، فضای اجتماعی و آکادمیک جوامع اجازه نمی داد هیچکسی در مورد سو استفاده های خشونت طلبانه بین زن و مرد (زن و شوهر یا رابطه ی اجتماعی) صحبت کند.
اما در دهه ی نود، موج حمایتی که در نهادهای اجتماعی در واکنش به این خشونت خصوصا علیه زنان به راه افتاد، توانست این واژه را به میان مردم بیاورد و به یک موضوعی بدل شود که بتوان به راحتی از آن صحبت کرد. هرچند بیان این موضوع چون غالبا منجر به موارد آسیبی تجاوز می شود هنوز هم برای بیان عمومی آن حتی با هدف حل شدن این مشکل، محدودیت هایی جدی وجود دارد.
اکنون اما میدانیم و مطلع هستیم که خشونت در خانه ها بسیار زیاد شده است.
فقط بیش از ۴ میلیون زن در آمریکای هرساله به طور فیزیکی و روانی مورد حمله شریک مذکر خود قرار می گیرند.
باید توجه کنیم که خشونت میتواند در روابط جنسی اتفاق بیفتد، و حتی در برخی از روابط جنسی این خشونت بروز پیدا کند.
اینکه خشونت ابعاد مختلفی را برای ظهورش دارد، درست است. اما دلیل بر این نیست که مثلا یک بازی جنسی که در آن خشونت اعمال می شود؛ حتی با وجود لذت و رضایت طرفین، مشکل ساز نباشد. مسئله ای که در روانشناسی شخصیت به آن اشاره می کنند این است که خشونت در هر ابعاد نمایش اش باید به طور جدی رفع شود.
ممکن است در سطحی ترین حالت مانند یک پرخاشگری ساده شروع شود اما پایان این اتفاق را شما نمی توانید کنترل کنید.
در واقع مهمترین اصلی که روانشناسان به آن اهمیت می دهند این موضوع است که شروع کننده یک رفتار خشونت آمیز به هیچ عنوان کنترلی در چگونگی پایان دادن به آن را ندارد.
فقط در آمریکا از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴، مرگ نزدیک به ۱۱۰۰۰ نفر در بازه ی سنی۱۸ تا ۳۲ سال به دلیل رفتارهای خشونت آمیز رخ داد. در این آمار بیشترین خشونت ها در خانواده ها و در محیط های اشتراکی اجتماعی (مدرسه، باشگاه ورزشی) اتفاق افتاد.
خشونت میان زن و مرد در همه گروههای حاضر در جامعه اتفاق میافتد. هیچ گروه و فردی مصون نیست. مهمترین نکته ای که در واکنش به رفتار خشونت آمیز باید به آن توجه کرد این موضوع است که فردی که خشونت بر او اعمال شده است به هیچ عنوان تنها نیست. در واقع روانشناسان می خواهند به مردم این امید را تبلیغ کنند که بیان خشونت برای یک مشاور از بالاترین سطوح اعتماد به نفس و قدرت ذهنی یک انسان است. به همین دلیل انکار و راز جلوه دادن خشونت یک اختلال و رفتار روانی اشتباه است.
خشونت در یک رابطه هرگز خوب نیست (حتی اگر برای دفاع از رابطه ی عاطفی و نسبت به یک نفر سومی رخ دهد: مثلا اعمال خشونت به همسر یا همسایه برای دفاع از همسر) و هرگز توجیه عاطفی ندارد.
یک “سیلی کوچک”، خشونت است. قتل هم خشونت است. بنابراین هل دادن، تنه زدن، پرتاب کردن چیزها، تهدید به یک حالت خشونت وار، یا وادار کردن شریک جنسی برای درگیر شدن در فعالیتهای جنسی خشونت وار؛ به شدت باید منع شود. توجه کنید خشونت اگر بتواند برای یکبار رخ دهد، تا زنجیره ی ارضاشدن اش کامل نشود ادامه پیدا می کند.
اگر خشونت یا تهدید به اعمال خشونت بیش از یک یا دو بار اتفاق افتاده باشد، به احتمال زیاد دوباره هم اتفاق میافتد. حتی ممکن است بیشتر و یا جدیتر شود. اگر این توصیف کمی و کیفی از خشونت بر شما و رابطه تان اعمال شده است بدان معناست که شما در معرض خطر هستید.
چرا خشونت اتفاق می افتد؟
بسیاری از مصرف کنندگان رفتار خشونت آمیز به مشاوران میگویند که به شدت از واکنش فردیِ که به او اعمال خشونت کرده اند رنجیده اند، و انگیزه رفتار خشونت وار بعدی را گرفته اند و یا می گویند اگر هنگام بروز یک رفتار دارای خشونت، طرف مقابل واکنش دفاعی انجام دهد ممکن است که خشونت همان جا متوقف شود.
شاید برای ما عجیب باشد. اما در خانواده نحوه ی شکل گیری خشونت متفاوت از مکان های دیگر اجتماع است. طبیعی است زمانی که همسر یا شریک زندگی تان با شما خشن رفتار می کند، احساس ترس و عصبانیت کنید. اما نباید به این ترس مغلوب شوید و باید بتوانید در همان سطح پاسخ دهی کنید تا در نطفه آن رفتار خشن بایکوت (مسدود) شود.
به این نظریه ی یالوم دقت کنید که می گوید: واکنشهای دفاعی و جدی شما نسبت به سو استفاده های خشونت آمیز قبلی شریک زندگی تان، نمی تواند بهانه و انگیزه ای برای خشونت بعدی شود. به همین دلیل سکوت در برابر رفتار خشن اولین محرک رخ دادن دوباره ی آن است.
متاسفانه در بین زن ها مرسوم است که می گویند: نباید اگر همسرشان رفتار خشن داشت به او حمله کرد.”
این فرض که او ناراحت یا خسته است و با یک غرولند و پرخاش آرام می شود، بزرگترین خیانت به یک رابطه است. مقابله ی جدی با این موضوع که رفتار خشن یک واکنش سطحی و زودگذر است بسیار ضروری است. گفتگو باید به عنوان یک راهکار جدی در برابر کنش رفتار خشن جایگزین شود.
گاهی اوقات کسی که خشنوت را مرتکب می شود به شما اجازه رفتن از محیط خشن را نمیدهد و اگر این کار را بکنید ممکن است تهدید به کشتن شما یا سایر اعضای خانواده تان بکند. جالب است بدانید در بیشتر موارد این تهدیدها منجر به هیچ رخداد خشنی نشدند.
بعد از واکنش سکوت دربرابر رفتار خشن، دومین عامل مهم ترس از تنهاییست. ترسی که با این عبارت در ذهن رسوخ می کند: “اگر واکنش به رفتار خشن نشان دهم نکند که مرا کنار بگذارد…نکند که مرا رها کند…”
همیشه به این نکته توجه کنید: در رابطه زناشویی و زندگی متاهلی رفتار خشن مکانیزمی برای کنترل و یا اعمال موضع یکی از طرفین است تا بتواند شرایط و موقعیت خودش و یا شما را در رابطه مشخص تر کند. مثلا با عصبانی شدن قدرت مرد نمود پیدا می کند و با غرولند کردن و رفتارهای عصبی زن، نفوذ مدیریتی زن بیشتر می شود.
پس عدم مقابله و نمایش یک واکنش جدی از شما در برابر رفتار خشن منجر به طرد و جدایی نمی شود.
سومین عامل مهم، دوست داشتن است. براساس یک تحقیق کلان سازمان ملل درباره ی خشونت که با مدیریت اجرایی انجمن روانشناسی آمریکا صورت گرفت، گزینه ی سوم یعنی دوست داشتن بیشترین عامل تاثیرگذار در شکل گیری و افزایش میزان رفتار خشن در یک خانواده بوده است.
زن ها اغلب به دلیل دوست داشتن سعی بر این دارند که با بها دادن به عوامل قدرت زا، به همسرشان انگیزه بدهند. از تشویق همسر برای مداخلهی فیزیکی در یک رفتار تنش زای اجتماعی (دعوا با یک مزاحم خیابانی) تا احساس کسب قدرت از جانب همسر در یک رفتار عاطفی جنسی زناشویی، متاسفانه در اعمال خشونت یک سطح از آسیب را منجر می شوند.
اگر شما قربانی خشونت هستید چه باید بکنید؟
(سه گام واکنشی را بررسی می کنیم)
اولین گام این است که شروع کنید به این که چطور میتوانید برای ایمنی و امنیت خود راهی را پیدا کنید. مثلا اگر با خشونت شریک زندگی تان روبرو شدید از محیط فضای خشونت خارج شوید. به آشپزخانه یا اتاقی پناه ببرید. اما توجه کنید که اینگونه جلوه نکند که فرار کرده اید.
دومین گام را می توان مهمترین دانست: هنگام آغاز خشونت سعی کنید از ابراز عاطفه برای جایگزینی بهره ببرید. اجازه ندهید خشونت ادامه یابد. اگر قبل از آغاز خشونت خودتان یا عاملی مثلا گرمای تابستان را باعث ایجاد رفتار خشن می دانید سعی کنید عامل و نشانه های خشونت زا را پاک کنید.
سومین گام را گام مرگ خشونت میدانند. بعد از اعمال و رفع یک حرکت و رفتار خشن سعی کنید نشانه ها و دلایل آن را بررسی و برای رفع آن از عوامل بیرونی کمکی مانند مشاور کمک بگیرید. توجه کنید که دوستان و نزدیکان شما اگر باخبر شوند که شما و یا همسرتان خشن هستید ممکن است باعث بدتر شدن این نوع رفتار شود. پس برای کمک از مشاور و متخصص این موضوع کمک بگیرید.
در خانه و یا هرمکانی که همسرتان تردد زیادی دارد به دنبال عواملی باشید که خشونت را ایجاد می کنند. این رفتار باعث می شود امکان ظهور خشونت را از آن محیط به صفر برسانید.
خشونت یعنى مجموعه اى را برخلاف طبع و نُرم آن مجموعه هدایت کردن. لذا این طور نیست که فقط کشت و کشتار و شکنجه و امثال این ها خشونت باشد. این ها صورت هاى حاد و آلوده ظهور خشونت هستند ولى خشونت در آن ها خلاصه نمی شود و مصادیقى دیگر هم دارد. بنابراین خشونت به معناى مانع شکوفایى طبع آدمى و حرکت طبیعى و آزاد فرد بودن هم است و در مورد جمع نیز آن چه مانع حرکت و رفتار هنجاری جامعه شود و هنجارهاى جامعه را بشکند، خشونت نام دارد. این هنجارها گرچه اعتباری اند، هم از حقوق فردى آدمیان الگو گرفته اند و هم از ویژگی های فردى تاثیر پذیرفتهاند.
منبع:
1. Browne, A. (1987). When battered women kill. New York: Free Press
2. Walker, L. (1979). The battered woman. New York: Harper & Row
3. White, E. C. (1985). Chain, chain, change: For black women dealing with physical and emotional abuse. Seattle, WA: Seal Press
4. Sonkin, D.J. & Durphy, M. (1989). Learning to live without violence: A handbook for men. San Francisco: Volcano Press
5. www.apa.org/pi/women/programs/violence/partner.aspx